اوكي شخصيتمو ساختم مك هم گفت اوكيه. راستش هيچي از فضاي اين بازي نميدونم و با سرچ كردن هم به جايي نرسيدم، و روم هم نميشه بپرسم چون از همون موقع كه مك رو بار اول ديدم همش ميگفت چقدر اسپل جمر دوست داره. الان واقعا زشته بپرسم اين چيزي كه همش راجبش ميگفتي چيه دقيقا. يه كشتي فضاييه اينو ميدونم... ولي ما بايد باهاش چيكار كنيم رو نميفهمم. تو ديسكورد كه جوين شدم پرز هم بود. فكركنم يكي ديگه هم بود چون مك گفت چهارتا بازيكن ميخوايم و يكي هنوز پيدا نكرده. يعني جز من و پرز يكي ديگه هم هست. چك نكردم ببينم كي تو سروره ولي هركي هست نميشناسمش. البته همينم خوبه كه دو نفر رو ميشناسم. ادماي خوبي به تورم خوردن وقتي كمپين قبلي كنسل شد ناراحت بودم گفتم نكنه كسي مثل اينا پيدا نشه... ولي لابد منم ادم افتضاحي نبودم كه مك دعوتم كرد براي اين بازي و پرز هم قبول كرد. بازم عاليه. حس ميكنم.

وضعيتم به جز بازي از بقيه اوضاع خرابه. رواني و جسمي. ولي نميخوام به خودم فكركنم در اين لحظه. دنيا پر از ادماييه كه به خودشون فكرميكنن. الان پيش خرگوشم نشستم. يكم گرمه ولي كولر نزدم چون ميترسم اون سردش بشه. همينا. ماد ساپورت بالدورزگيت قراره براي كنسول بياد كه خيلي خوشحالم. قرار بود اول اين ماه پچ 7 بياد كه تاخير خورد. تازه احتمالا پچ 7 براي كنسول ديرتر از كامپيوتر مياد. من احتمال زياد اينجا نيستم. بازم عيب نداره. بعد ترم كه برگشتم با ماد ميتونم بازي كنم.

هنوز اثرات اوردوز چند روز پيش از بين نرفته.

سعي كردم يه فيلم ببينم ولي افتضاح بود.

حس ميكنم دارم ديوونه ميشم. نميخوام بگم چيز جديديه ولي انگار هر دفعه از دفعه قبلي بيشتره. ديروز حالم خيلي خراب بود. يچيزي ميگم يچيزي ميشنويد. چند برابر حدي كه بايد قرص خوردم كه بخوابم (يا ايشالا بميرم) كه هيچكدوم اتفاق نيفتاد. نه البته ميدونستم نميميرم. و الان نميدونم چي واقعيه و چي نيست. امروز فقط منتظر بودم قرصا اثر كنه. يكم روبلاكس بازي كردم. چيز ديگه اي يادم نمياد. ممكنه كارهاي ديگه هم كرده باشم. نميدونم ساعت چند بود كه بيدار شدم. شايد دو يا سه. ديدم رفيق امريكاييم پيام داده كه داره براي بازي گروه جمع ميكنه و از منم دعوت كرد. گفتم دستت درد نكنه. شايد بازي باعث بشه بخوام كمتر شر خودمو از زمين كم كنم. نميدونم. بعدش يا شايد هم قبلش قالب اينجا رو نوشتم. و همين. چيزهايي كه تو ذهنمه متعفن و تهوع آوره و من توي اين منجلاب تنهام.